عمّار یاسر یا عمّار پسر یاسر (نام کامل: عمار بن یاسر بن عامر بن مالک بن کنانة بن قیس العبسی) از اصحاب محمد و از جمله مهاجرین بود. وی در عام الفیل (570 میلادی) به دنیا آمد. پدرش یاسر پسر عامر و مادرش سمیّه دختر الخطاب بود. یاسر و سمیه به دلیل پذیرفتن دین اسلام، توسط عمرو بن هشام به شدت شکنجه شده و به شهادت رسیدند. ابوبکر بهای عمّار را به ابوجهل پرداخت و او را آزاد نمود. عمّار از مهاجرین به حبشه بود که پس از مدّتی از آنجا به مدینه هجرت کرد. او در جنگ بدر، احد، خندق، و تبوک در سپاه اسلام جنگید.
عمار در زمان خلفای نخستین
بر اساس روایات شیعه، عمّار پس از وفات محمد، از ارادتمندان و یاران علی شد؛ چنانکه تا پیش از بیعت علی با ابوبکر، خلافت خلیفه اوّل را نمی پذیرفت.
وی در زمان خلافت عمر بن خطاب والی کوفه شد و تحرکات سپاه ایران را به خلیفه دوم گزارش می داد. پس از رویکارآمدن عثمان بن عفان میان عمار و خلیفه اختلافی پیش آمد که به تیرگی روابطشان انجامید. عمار آرزو میکرد تا عثمان از خلافت استعفا کند. از سعید بن مسیب نقل شده که اکثر صحابی به دلایل گوناگون از اقدامات عثمان و اطرافیانش خشمگین و ناراحت بودند که عبدالله پسر مسعود، ابوذر و عمار یاسر در صدر منتقدین قرار داشتند.
پس از قتل عثمان و به خلافترسیدن علی بن ابی طالب، عمار همراه همیشگی وی شد؛ چنانکه علی را در جنگهای جمل و صفین یاری کرد.او به ایمان، دانش، شجاعت و عدالت علی اعتقاد داشت.
شهادت
پیامبر اسلام درباره عمار یاسر گفته بود: «عمار یاسر به دست دشمنان اسلام «فئه باغیه» شهید میشود.» چندین سال بعد در 657 (میلادی)، وی در جریان جنگ صفین، در سپاه علی شمشیر میزد و در همانجا به دستور معاویه کشته شد.
بلال بن رباح معروف به بلال حبشی در بین سالهای 578 تا 582 میلادی در مکّه متولّد شد. او برده امیّه پسر خلف بود و پس از این که اسلام آورد امیّه او را به شکنجه و آزار گرفت. گفته شده او را بدست کودکان سپردند و آنها او را در درّههاى مکه مىگرداندند و او پیوسته مىگفت: احد! احد! (خدای یکتا، خدای یکتا) ابوبکر، بلال را خرید و آزاد کرد. او در سال 622 میلادی، به مدینه هجرت کرد و از آن پس در تمام جنگها در سپاه اسلام میجنگید. او در جنگ بدر، ارباب سابقش امیّه پسر خلف را کشت. بلال هم چنین در جنگ احد، خندق، بنی مصطلق و تبوک حضور داشت.
در بحار الانوارمجلسی آمده است هنگامی که جبرئیل اذان و اقامه را از سوی خداوند بر محمد نازل کرد، سر محمد در دامان علی بود. جبرئیل اذان و اقامه را گفت. مجمد برخاست و فــــرمود:«ای علی، شنیدی؟» علی پاسخ داد:« آری.» پس از آن پیامبر علی را مامور نمود که به عنوان اولین نفر اذان را به بلال بیاموزد
محمّد او را مؤذن اسلام قرار داده بود. پس از فتح مکّه، بلال در بالای کعبه ایستاد و اذان گفت و در حالی که مشرکان به او سنگ میزدند به اذان گفتن ادامه میداد.و نقل شده که «شین» را «سین» مىگفت، و در روایت اسلامی است که سین بلال نزد حقّ تعالى شین است. پس از مرگ محمّد، بلال با سپاه اسامه بن زید به سوریه رفت و اسامه را در این جنگ یاری کرد. او پس از مرگ محمّد فقط دو بار دیگر اذان گفت، یک بار وقتی عمر از او خواست در سوریه اذان گفت و بار دیگر در مدینه، درخواست حسن پسر علی را اجابت کرد و در مسجدالنبی اذان گفت. او در سال 640 میلادی در دمشق وفات یافت.